- تینا هستم!!!!!
- سه شنبه ۴ آذر ۹۹
- ۱۴:۵۲
- ۰ نظر
قسمت تلخ ماجرا اینجاست که دوسش دارم ولی نمیدونه . میدونم اون حسی بهم نداره ولی دوسش دارم .هرچند وقت بی خیالش میشم و میگم من فراموشش کردم اما باز هم میبینم نه..دوسش دارم
حتی اگه امیدی بود به اینکه اونم حسی داشته باشه میشد یه جوری رفت بهش گفت
نمت میگه اون دنبال درو دافاست .ریان میگه اون تو این فازا نیست .حسن میگه به دردت نمیخوره .ولی من ؟ هنورز بهش فکر میکنم .هنوز دوسش دارم. فکر میکردم از شهرشون برم فراموش میشه ..نشد ..نمیشه ..اینکه چرا دارم بهش فک میکنم رو نمیفهمم .ولی یه غم با هامه . اذیت میشم.
اذیت میشم ازینکه با دوستم حرف میزنه با من نه. اذیت میشم دوستم داره توحه اونو جلب میکنه من نمیتونم ..اذیت میشم ازین دوست داشتن های یه طرفه خسته ام خسته همین.