چه کسی فکر میکرد کرونایی که اسفند سرزده آمد و طبق پیش‌بینی ها قرار بود اردبیهشت برود پی کارش، هنوز نرفته باشد و  جزء جدایی ناپذیر

زندگی مان شده باشد. هفت ماه از سال گذشت . چهار روز مانده به ۲۷ سالگی مان . وقتی به این یک سال فکر میکنم میبینم چه روزهای سیاهی رو تو این یه سال پشت سر گذاشتیم همه مون ...

اما تو زندگی شخصی بد نبود. سخت بود ولی راضی ام .پایان نامه رو دفاع کردم . گواهینامه رو گرفتم. سر کار میرم .سعی میکنم بیشتر بخونم بیشتر بفهمم ....

و میان این همه دلهره از آینده باز هم یه کورسوی امیدی شاید باشه .شاید تموم شه.حتما تموم میشه