به لحاظ فلسفی شانس وجود نداره یعنی اتفاقایی که تو زندگی میفته رو میگیم عه شانسم بود یا شانسم نبود اینا کلا درست نیست

مثل وقتایی که بازیکن فوتبال موقعیت خراب میکنه و میگه شانسم نبود و خیلی چیزها از این دست

اما با وجود این من فیلسوف که سعی میکنم درس هامو به دیگران دیکته کنم هم زیاد از کلمه شانس استفاده میکنم..

فی المثال

در حدود یک ماه پیش استاد گرامی  زبان تخصصی ما دکتر عین که با حفظ سمت هم استاد درس روش تحقیق هستند و هم استاد درس منطق و هم رئیس دانشکده 

برای درس زبان ما تکلیفی معین نموده که هشت نمره دارد..ایشان یک کتاب به ما معرفی کردن که برویم و از کتاب تاریخ فلسفه اسلامی هر کدام سی صفحه برداریم و ترجمه آن را نیز برداریم..و کنار هم بگذاریم و تطبیق دهیم و کلمات فلسفی آن را در بیاوریم و دیکشنری درست کنیم

و یکی از بچه ها رفت و برای کل بچه های کلاس کپی گرفت و به هر کدام سی برگه داد..بنده که ب خاطر حرف اول فامیلمون که ی هست همیشه اخر لیست بوده ایم و برگه ها هم بر اساس لیست بوده برگه برای ما نبود چون منابع رو هم کپی کرده بودت و منابع جزء ترجمه نبود

(بدشانسی اول) اینجا بود 

کتاب را از دوستم گرفتم و رفتم خودم کپی بزنم و در برگه ای که شماره صفحه ها رو برای کپی مینوشتم جای ۵۹۳تا۶۱۸

نوشتم ۵۹۳تا۵۱۸ و کلی برگه الکی کپی شد و ما کلی افسوس خوردیم(اینم بدشانسی دوم)

اما بعد از آن یکی دیگر از بجه ها رفت تا ترجمه آن را کپی بگیرد و چون ترجمه اش در کتابخانه دانشگاه موجود نبود به دانشگاه آزاد اسلامی رفت و کپی گرفت و دوباره قضیه برای ما تکرار شد(اینم سومی)

و در حین تطبیق فهمیدم که برای بنده۲۰صفحه ترجمه نشده بود

و ما بعد از کلی گریه امروز راهی دانشگاه آزاد اسلامی شدیم با پرحرفی های راننده تاکسی

با هزار بدبختی و از این بپرس از اون بپرس کتابخونه رو پیدا کردیم..مسٔول گرامی وقتی فهمیدند دانشجوی حکیمم گفتند شاگرد استاد عین هستید؟گفتم بله..و گفتند برو و کپی بزن و کتابو زود بیار و کارت ملی هم بده..کارت ملی دادیم نگاهی به عکس انداخت و گفت کارت خودتونه و موقیت نه مال عممه رو بی خیال شدم و گفتم شبیه من نیست؟ ایشان باور نکرد و گفت با تو تا انتشارات می آیم و وقتی شلوغی انتشارات را دید برگشت و گفت زود برگردون خلاصه که دانشگاه آزادشونو هم دیدیم و بسی به دانشگاه خودمون درود فرستادیم

و خلاصه که روزی صد بار به بخت و اقبال و شانس خود لعنت همی فرستم و به آن هم معتقد نیستم

(عکس مربوطه کاملا بی ربط با متن میباشد و نقاشی اینجانب است از چهره انار در تلافی نقاشیش