- تینا هستم!!!!!
- چهارشنبه ۲ بهمن ۹۸
- ۰۱:۰۵
- ۰ نظر
تو پست قبلی گفتم دوست دارم برم و بی خیال همه چیز شم الان شده
دارم میرم خونه بدون اینکه بدونم چی قراره چی بشه.پایان نامه ای که تکلیفش مشخص نیست و دیگه مهم هم نیست..
تنها چیزی که این وسط مهمه مامانه .و دارم همه چیو ول میکنم که کارای درمانش رو پیگیری کنم و فهمیدمم نگرانیم الکی نبوده
نمیدونم چی میشه هیچی رو امشب نمیدونم فقط اینقدر گریه کردم که دیگه چشمام باز نمیشه..
گفتم این بهمن قراره از دی بدتر باشه